×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

فردا

ما ز فردا نگرانیم که فردا چه کنیم

زیر این بار گرانیم که جان را چه کنیم

تو ز من ثانیه هایی که نه از مال من است میخواهی

آتشی را که نه در جان من است میخواهی

روزگار روز مرا پیش فروشی کرده

دل بیدار مرا تیر خموشی کرده

هیچ در دست ندارم که به تو عرضه کنم

چه کنم نیست هوایی که دلی تازه کنم

قصد من نیت آزار نبود جنس من در خور بازار نبود

جنسم از خاک و دلم خاکی تر روح من از تو ز من شاکی تر

جنسم از رنگ طلا بود و نه از جنس طلا

دل گرفتار بلا و بود و سزاوار بلا


دوشنبه 16 خرداد 1390 - 9:27:33 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://hamidmax.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 16 خرداد 1390   9:30:51 AM

بزم سلام .یا خیلی گوشه گیری یا خودتو باختی

آخرین مطالب


عاشقانه


توبه واقعی


قصه مستی


فردا


آموزنده


نامه چارلی چاپلین


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

14227 بازدید

119 بازدید امروز

24 بازدید دیروز

340 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements